2-6-1   مؤسس علم اصول

 

ابن مقنع متوفی سال (140 هـ) در صحابه از پاره ای از مسائل علم اصولی سخن گفته لیکن عموم اهل سنت از جمله رساله شافعی را اولین نگارش در این زمینه می داند و شافعی را به عنوان اولین این علم می شناسد اما آیت الله سیدحسن صدر در دو کتاب تأسیس الشیعه و فنون السلام تأسیس این علم را به امام محمدباقر (ع) و امام صادق (ع) نسبت می دهد و وی معتقد است مقصود از سیوطی در آنجا که در کتاب اوائل آورده شافعی اولین کتاب را در علم اصول نگاشت آن است که در میان ائمه اربعه شافعی اولین نگارنده اصول فقه است وی سپس نگارش مقالاتی چون رساله الفاظ هشام بن حکم را شاهد گفتار خود گرفته و معتقد است که نگارش این مطالب تحت تعالیم آن دو امام یعنی (صادق و باقر) صورت گرفته است (صدری مبادی فقه، ص 142) اما بعدها علمای دیگر در این زمینه کتبهای را به رشته تحریر در آوردند:

الف: سید مرتضی (355-436) کتاب اصول فقه را به تألیف در آورد.

ب: ابو علی حمزه ابن عبدالعزیز (448-518) کتاب التغریب را به رشته تحریر در آورد.

ج: شیخ طوسی (385-465) کتاب عده الاصول را تاالیف کرد.

 

7-1 شیعه کیست

 

شیعه در لغت به معنای پیرو و طریقت و در اصطلاح به پیروان علی بن ابیطالب و ائمه بعد از آن می گویند اما نکته شایان توجه این است که کلمه شیعه در قرآن آمده درباره ابراهیم خلیل رحمان بکار رفته آنجا که خداوند در سوره صافات آیه 83 می فرماید: إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ» یعنی به تحقیق پیروان نوح و ابراهیم و پیامبر گرامی اسلام (ص) نام شیعه را برای اولین بار برای پیروان و دوستداران حضرت علی انتخاب نمود چنانچه علمای سنی این مطلب را گفته اند آری کلمه شیعه این عنوان افتخارآمیز پیروان اهل بیت علیه سلام از لبهای مبارک پیامبر شنیده شده و نقل گردید که در این رابطه جابر بن عبدالله می گوید خدمت پیامبر نشسته بودم که علی علیه السلام از دور نمایان شد و پیامبر فرمود: برادرو آمد سپس به خانه کعبه توجه نمود و دست مبارکش را بر آن گذاشت و فرمود: سوگند به آن که جان محمد در دست اوست و علی و شیعیانش در آن رستگارند این عنوان و لقب با عظمت در زمان رسول خدا به سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، که یار وفادار امیرالمؤمنین گفته می شد. (سیدصادق شیرازی، رساله، ص 12)

1-8-1 اولین مصنف مبحث تعارض اخبار

نخستین کسی که در مسئله علم اصول فقه کتابی را در باب اختلاف احادیث نگاشته است هشام بن حکم از اصحاب امام صادق (ع) است اما پس از او یونس عبدالرحمان از اصحاب امام موسی کاظم کتابی را در مبحث تعارض اخبار به عنوان اختلاف احادیث نگاشته است و بعد از آن فقهای دیگر کتابی را در اصول فقه و منبع حدیث شیعه کتابهای را به عنوان مسئله اختلاف الحدیثین یا تعارض اخبار تصنیف نمودند.

1- احمد بن محمد داود کتابی را در اصول فقه به عنوان حدیث المختلفین را تألیف نموده است.

2- شیخ طوسی (385-460ه.ق) در العده فی اصول الفقه درباره تعارض اخبار می نویسد فاما الاخبار اذا تعارضت و تقابلت فانه یحتاج فی العمل ببعضها الی ترجیح و الترجیح ی باشیا».

اما اخبار زمانی که مخالف یکدیگر باشند و به مقابله با یکدیگر بپردازند در عمل بعضی از آن ها احتیاج به ترجیح دادن یکی بر دیگری دارند و ترجیح دادن به وسیله اشیا می باشد.

3- علامه حلی (648-726ه.ق) نیز در کتابهای اصولی خود از قبیل: مبادی الوصول الی علم الاصول، ص 230 و تذهیب الوصول الی علم الاصول المقصد الحادی عشر فی التعادل و الترجیح».

 

4- احمد ابن محمد ابن خالد برقی که کتابی به عنوان کتاب الحدیث تحریر کرد محمد ابن احمد ابن داود که کتاب حدیث المختلفین را تألیف کرد.

5- شیخ حسن ابن زید الدین فرزند شهید ثانی (متوفای 1011ه.ق در معالم الاصول، ص 242 بحثی را به عنوان تعارض اخبار دارد) .

6- کلینی در کتاب اصول کافی ترجمه محمد باقر کمره ای باب اختلاف الحادیث بحثی در این مورد پرداخته است.

7- آیت الله خوی در مصباح الاصول، ج 3 ص 390 بحثی را به عنوان تعارض اخبار مطرح کرده است.

8- شیخ محمد حسین عبدالرحیم (متوفای 1260 ه .ق) در الفصول فی علم الاصول خاتمه فی تعارض الادله» آورده است.

9- شیخ انصاری مرتضی بن محمد امین ابن شمس الدین (1214-1281 ه.ق) در فوائدالاصول به خاتمه فی التعادل و الترجیح» پرداخته است.

10- مولی محمدکاظم خراسانی (1255-1329ه.ق) در کفایه الاصول المقصد الثامن فی تعارض الادله و الامارات» به تفصیل بحث کرده است.

11- وحید بهبهانی کتاب الجمع بین الاخبار المتعارضه» را تألیف کرد. (مهریزی، 1377: ص 261 و 302)

 

9-1 چند نکته مهم در مورد تعارض

1-9-1 اهمیت مسئله تعارض ادله

هدف فقیه از تنقیح مباحث اصولی، تحصیل حجت فعلی بر حکم شرعی است و احراز حجت فعلی قابل استناد، متوقف بر وجود مقتضی و فقد مانع می باشد اما تمامیت وجود مقتضی، از مباحث صغروی و کبروی مطرح در اصول به ترتیب مانند ظهور در صیغه افَعَل ودر وجوب و لا تَفعَل در حرمت و مانند حجت ظواهر الفاظ و حجیت خبر واحد به دست می آید اما فقد مانع منوط به عدم تعارض دو حجت یا بیشتر است پس مبحث تعارض ادله مستقیماً دخیل در استنباط حکم فقهی می باشد به عبارتی نتیجه بحث تعارض ادله کبرای قیاس استنباط واقع می شود مسئله اصولی است پس بحث تعارض ادله مسئله اصولی است همان گونه که گروهی از علما آن را در ردیف مسائل اصولی قرار دادند چون مثل علامه در تهذیب الاصول الی علم الوصول در مقصد دهم و محقق رشتی در بدائع الاصول و در کفایه الاصول برخلاف بزرگانی که آن را به عنوان خاتمه ذکر نمودند از قبیل: صاحب معالم محقق قمی در قوانین صاحب فصول و صاحب فوائد الاصول آن را به عنوان خاتمه فی التعادل التراجیح که ممکن است موجب توهم خروج این مبحث از دیگر مسائل مهم اصولی گردد هر چند طبیعت این بحث اقتضا می کند باب تعارض ادله در پایان ابواب مسائل اصولی قرار گیرد و لذا ذکر آن در خاتمه هرگز دلیل بر خروج آن از مسائل اصولی نیست چون به تعبیر صاحب عروه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی خاتمه باید از جنس مخدوم باشد. (عبدالکریم عبدالهی، 1390: ص30)

2-9-1 اولویت عنوان مسئله تعارض ادله


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها